ملازمان حرم 313 شهید محمدحسین مرادی :: ملازمان حرم 313
امروز : {شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳}

کتابخونه وب ملازمان حرم 313

در کتابخونه وب ملازمان حرم 313 کتاب های پیرامون موضوع مدافعان حرم در دسترس اند و میتوانید آنها را تهیه و خریداری نمایید.

شهید حرم

سایت شهید حرم سایتی جامعی پیرامون شهدای مدافع حرم است که در جهت شناساندن شهدای مدافع حرم فعالیت دارد.
میتوانید در این سایت اطلاعات مربوط به شهدا را مشاهده و همچنین از آنها استفاده کنید.

زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)

« ملازمان حرم 313 » وبی است برای معرفی شهدای مدافع حرم و نشان دادن اعتقادات استوار و صلابت مظلومانه خانواده‌های آنان؛ شهدای بر آمده از جغرافیای فکری سرزمینی انقلاب اسلامی با همه وسعت آن. از جان برکفان ایرانی گرفته تا مجاهدان عراقی و رزمندگان همیشه حاضر در صحنه حزب الله لبنان. از نبویون اهل سنت ایران گرفته تا فاطمیون و زینبیون افغانستانی و پاکستانی. « ملازمان حرم 313 » پا به عرصه وجود گذاشته است تا نقشی هرچند اندک را در حفظ میراث نسل جدید شهدا ایفا کند.


باسمه تعالی

إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا 

این آیه در ابتدای پیامی که سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به محضر امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره پایان سیطره شجره خبیثه داعش منتشر کرده بودند،به چشم میخورد. براستی که پیروزی درخشان و بزرگی به جبهه مقاومت بخشیده شد.

البته همانطور که امام خامنه ای (مدظله العالی) در دیدار اخیرشان فرمودند نباید از کید دشمنان غافل شد،بنابراین همه ما همچنان وظیفه داریم در مقابل کید دشمنان ، درمقابل وقاحت دشمنان و در مقابل توقعات بیجای دشمنان و همچنین توطئه های روز افزون آنان با کمال قدرت و استقامت و تا آخرین قطره خونمان بایستیم و امام خمینی (ره) چه زیبا فرمودند: تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.

در رابطه با وب ملازمان حرم 313  . . .

 



" ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ "

"هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است."

    امام علی (ع).غررالحکم و دررالکلم ص ۷۱

.

حق الناس

چندی پیش که حضرت آقا درخصوص اهمیت انتخابات صحبت می کردند،

واژه"حق الناس" رو بکار بردند.

خاطره ای به روشنی روزهای حضورش برایم مرور شد...

 



یکی دیگر از شهدای مدافع حرم محمدحسین مرادی است که سال 60 در تهران به دنیا آمد و آبان 92 در چند متری حرم حضرت زینب کبری(س) هدف گلوله تکفیری ها قرار گرفت و چند روز بعد به شهادت رسید.

او خاطرات عجیبی دارد از جمله اینکه؛ مادرش نقل می کند: سیدرضا حسینی که دایی محمدحسین بود، سال 66 به شهادت رسید. ایشان را در امامزاده علی اکبر چیذر دفن کردیم. سال ها بعد که پسرخاله محمدحسین فوت کرد، تابوت او را به امامزاده برده و اتفاقاً کنار قبر دایی اش گذاشته بودند تا مزارش برای دفن آماده شود. محمدحسین آن روز دست روی تابوت پسرخاله اش گذاشته و گفته بود: آقا محسن، از جای من پا شو اینجا جای من است!

 



آبان ماه 1389 آقا محمد برای یک ماموریت چهل روزه خداحافظی کرد. منم طبق معمول همه نبودن‌ها  و ماموریت‌هایش برای چهل روز رفتم خونه مادرم.

این مدت گذشت ولی از آقا محمد خبری نشد و تماس‌هاش خیلی محدود شد. چند روز آخر دیگه تماس نگرفت ،‌ پنجاه و هفتمین روز . . .

 



شهید محمد حسین مرادی  26 شهریور 1360 در شهر تهران دیده به جهان گشود .این شهید بزرگوار جوانی مومن ، تحصیلکرده و کار بلد بود که سال 1392 در سوریه به شهادت رسید و پیکرش در امامزاده علی اکبر(علیه السلام) چیذر کنار شهیدان دفاع مقدس به خاک سپرده شد. 

در این کلیپ که برگزیده ای از مستند ویژه شهید مرادی است ، بخشی از صحبت های همسر شهید را مشاهده می کنید.

همسر شهید مرادی : " تو حیفی که همینطوری از دنیا بری ، باید شهید شی . . . "

 



سال 1392 بعد از تموم شدن امتحانات پایان ترم آقا محمد اولین مأموریتش در اون سال رو قبل از شروع ماه مبارک رمضان رفت. وقتی برگشت قبل از شبهای قدر بود، شب‌های قدر مارو می‌برد مسجد ارک و خودش می‌رفت هیئت موسی بن جعفر (ع). بعد از اتمام هیئت دوباره برمی‌گشت مسجد ارک.

آخرین شب قدر بعد از اتمام مراسم وقتی تو خیابان بهشت سوار ماشین شدیم گفتم: "تونستی برای قرآن سرگرفتن برسی؟

 



از زمانی که پدرم مفقود شد تا به امروز مادرم لحظه به لحظه با خاطرات و یادش زندگی کرد در همه وقت حرفی از چهارسال زندگی مشترکشان داشت ،‌ ولی ماه رمضون همیشه بیشتر می‌گفت انگار سفره سحر و افطار بیشتر تداعی می‌کرد خاطرات رو و بیشتر به رخ می‌کشید جای خالی پدرم را برای مادرم ...

سالها گذشت و من دقیقاً در جایگاهی هستم که مادر از سال 1365 . . .

 



سال‌گرد ،‌ سال می‌گردد و روزهایی تکرار می شود که تا عمر داریم در ذهنمان به دلیلی خاص حک شده است. گاهی این دلیل شیرین ،‌ گاهی تلخ ،‌ گاهی تلخ و شیرین توأم ...

شش خرداد در ذهنم روز شیرینی حک شده ،‌ ششم خرداد 1385 روزی که جشن شروع زندگی  مشترکمان را گرفتیم وقتی شروع کردیم فکر نمی‌کردیم عمر زندگی مشترکمان سالیان سال نباشد و به چند سال ختم شود ..

 


بسم الله الرحمن الرحیم


مواظب حرف هایمان باشیم که در قبال آنها باید در پیشگاه الهی پاسخگو باشیم. نکند که با حرفمان دلی را شکسته ، رنجانده یا باعث اختلاف شویم ، حتی آنها که به شوخی می زنیم ، گاهی حرفهایی که به شوخی می زنیم به دل طرف مقابل می نشیند و باعث آزار او می شود و به این راحتی ها هم از دلش بیرون نمی رود.

خصوصا با کسی که اولین برخوردمان را داریم...

باید بیشتر مراقب بود .. 

 



تا نوروز 1391 راهیان نور نرفته بودم. اون سال قرار بود سال تحویل شلمچه باشیم، وقتی اتوبوس نزدیک شلمچه شد به محمدحسین گفتم:

پدر من هشت سال توی این منطقه مفقود بوده دوست دارم الان که سال تحویل اینجا هستیم یه کم تنها باشیم و دور از جمع

وقتی پیاده شدیم زودتر از بقیه راه افتادیم،‌ بی هدف راه می‌رفتم و پشت سرم آروم،‌ آروم قدم بر می‌داشت

بهم گفت:

اینقدر راه برو و هرجا دلت گفت بشین

 


صفحات سایت
از دیگر صفحات سایت ما نیز دیدن فرمایید !

محبوب ترین مطالب
  • غایب امروز کنکور کارشناسی ارشد سال ۹۵ + عکس

    جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ
  • طرح ختم قران مجید به نیت شهدای مدافع حرم (حتما شرکت کنید)

    پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ب.ظ
  • زیبای من خدانگهدار ...

    چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۹ ب.ظ
  • یادت باشد

    سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ب.ظ
  • آه جانسوز مادر شهید مدافع حرم

    چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ب.ظ
  • "عشق،حرم،موتورهزار"(تیزر)

    سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ
  • دوره سوم ختم جمعی قرآن کریم به نیت شهدای مدافع حرم(حتما شرکت کنید)

    چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ب.ظ
  • فیلم/ بی نیاز به توضیح

    يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ
  • من حبیب هستم

    جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ
  • بازگشت بابای امیرعلی...

    سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ
  • همّتِ مقاومت

    دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۱۹ ب.ظ
  • فیلم مستند ویژه شهید مهدی کوچک زاده(بخش سوم)

    دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۷ ب.ظ
  • بعضی ها داعش رو دوست دارند!!

    سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ
  • نماهنگ سپر

    چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ب.ظ
  • استخوان های مجیدم سوخته

    پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۱۰ ب.ظ
  • بخش پیامک
  • #1

    تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد.😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد. بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟چرا دیگه نمیری؟ لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم! بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟ کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه...خاطره ای از زبان خواهر شهید. #والعاقبة_للمتقین #مرتضی_مسیب‌_زاده

  • #2

    مادرم سر حسین آقا باردار بودن اما هیچکس ازین موضوع اطلاع نداشت. حتی نمیدونستیم جنسیت جنین چیه. یکروز مادر بزرگم تماس گرفتن و گفتن پسرشون یعنی عموی وسطی ما خواب دیده خدا به داداشش (پدر حسین)پسری عطا کرده و اسمش رو مختار گذاشتن. دومین اعزام حسین آقا به سوریه، وقتی بی قراری مادرمو دیدم، خواب عمو رو بهشون یادآوری کردم. گفتم یادتونه نام حسین رو تو خواب عمو مختار گذاشته بودین؟شاید حسین انتخاب شده خدا باشه برای انتقام خون اباعبدالله ولی تو این زمونه. این حرف تاثیر زیادی روی مادرم گذاشت و با خیال راحت تری حسین آقا رو راهی سوریه کردن،به امید اینکه پسرشون جزو منتقمین حسین(ع) باشه. خواب عمو بعد از شهادت حسین آقا تعبیر شد. مدافعان حرم در درجه اول منتقم خون اباعبدالله هستن که خودشون آخرین مدافع حرمشون بودن. به نقل از #خواهر_شهید 🌹 #شهید_حسین‌_معز_غلامی

  • دنبال کنندگان

    سفارش کتاب