سر سفره که نشست گفت:«آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!».

با بغض گفتم:«چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!».

گفت:«کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه».

گفتم:«قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم،

لحظه آخر به حمید گفتم:«حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر».

گفت:«جور باشه حتماً بهت زنگ می‌زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟

اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب میشم».

به حمید گفتم:«پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می‌فهمم».

از پیشنهادم خوشش آمده بود،

پله‌ها را که پایین می‌رفت برایم دست تکان می‌داد

و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند بلند گفت:«یادت باشه! یادت باشه!»

لبخندی زدم و گفتم:«یادم هست! یادم هست!».



پ.ن:اگر دنبال یک عاشقانه بی نظیر هستید
اگر میخواید کمی زندگی هامون بوی معرفت و محبت و صمیمیت بگیره
اگر می خواید این شب ها و روزها با یه کتاب خوب خلوت کنید
یا اینکه می خواید یه کتاب خوب رو به بهترین عزیزتون هدیه بدین
این کتاب رو از دست ندید

«یادت باشد» عاشقانه ترین اثر شهدای مدافع حرم🌱
🍃کتاب تحسین شده سبک زندگی🍃
یک رمان خواندنی ناب
به قلم محمدرسول ملاحسنی
همراه با مسابقه کتابخوانی و جوایزی مثل سفر کربلا و ربع سکه
روش های تهیه کتاب:
مراجعه به سایت رسمی yadat-bashad.ir
یا ارسال عدد یک به سامانه 6600028682
پیج رسمی کتاب: @yadat_bashad