
روز دوم اردوی تاکتیکی رزم در کویر بودیم.
بعد از سپری کردن یک روز خیلی سخت و اجرای پیاده روی برد بلند، دم دمای غروب رسیدیم به نقطه پایانی پیاده روی.
دستور این بود که شب رو اونجا استراحت کنیم و صبح زود دوباره به پیاده روی ادامه بدیم.
بعد از صحبت های مربیان تاکتیک، قرار شد هر کدام از بچه ها با کمک سرنیزه یا بیلچه زمین رو بکنه تا شب رو داخل اون بخوابه تا هم از سرما و طوفان شن کویر نجات پیدا کنه، هم خودش رو از دید دشمن فرضی پنهان کنه.
بلافاصله بعد از اتمام صحبت های مربیان ...
در یکی از عملیاتها واقعا خیلی خاص بود.
یادم هست که به ما گفتند باید عملیات انجام بدهید.
شرایط منطقه به صورتی بود که در طول روز آنجا عملیاتکردن واقعاً سخت بود.
دستور انجام عملیات در ساعت 10 صبح بود که صادر شد.
باید یک روستا را میگرفتیم.
من به شرایط اعتراض کردم و ...
من به عنوان مسئول ارکان گردان موقتا به آنجا رفتم و در بدو ورودم با بچه های باصفای شمال آشنا شدم که چند نفر آنها بعدا شهید شدند.
از جمله :شهید بریری،شهید بلباسی،شهید کمالی
یادمه در اوایل انتقالم به گردان با برادر مرصاد آشنا شدم بعد با شهید محمد بلباسی .
با اون صدای گرمش که صحبت میکردند؛وقتی که این شهید بزرگوار غذا را بین بچه ها تقسیم میکرد گاهی اوقات با ایشان به خط میرفتم.
برای رسیدن به خط باید در دو نقطه از جلوی چشم دشمن رد میشدیم؛گاهی اوقات دشمن شلیک میکرد اما به هدف نمیزد.
یک روز که رفتیم خط ...
میگفت تو اولین ایرانی هستی که اومدی خونمون ...
تو افغانستان همه چی داشتیم
همسرم نظامی بود و تحصیل کرده
تازه ازدواج کرده بودیم و من از اینکه خدا مردی مثل "عباس" رو سر راهم گذاشته بود خیلی شاکر بودم
خیلی دوستش داشتم
خیلی دوستم داشت
عباس همیشه بهم میگفت : تو فقط ازم راضی باش ، دوستم داشته باش، خانوم خونم باش، دیگه هیچی نمیخوام...
عباس تک بود ، یدونه بود ...
نجابتش،مهربونیش،حتی عبادتش، خیلی خاص بود ...
تازه فهمیده بودیم که داریم پدر و مادر میشیم
خوشی هامون داشت کامل و کاملتر میشد ، که یه شب ...
باسمه تعالی
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا
این آیه در ابتدای پیامی که سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به محضر امام خامنه ای (مدظله العالی) درباره پایان سیطره شجره خبیثه داعش منتشر کرده بودند،به چشم میخورد. براستی که پیروزی درخشان و بزرگی به جبهه مقاومت بخشیده شد.
البته همانطور که امام خامنه ای (مدظله العالی) در دیدار اخیرشان فرمودند نباید از کید دشمنان غافل شد،بنابراین همه ما همچنان وظیفه داریم در مقابل کید دشمنان ، درمقابل وقاحت دشمنان و در مقابل توقعات بیجای دشمنان و همچنین توطئه های روز افزون آنان با کمال قدرت و استقامت و تا آخرین قطره خونمان بایستیم و امام خمینی (ره) چه زیبا فرمودند: تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.
در رابطه با وب ملازمان حرم 313 . . .
یکی از فرماندهان یگان ذوالفقار، انسانی مومن و خوش قد و قامت با نام مستعار « ابوهاجر » بود.
او سالها مشغول مبارزه با صدامیان بود. بعد از آن افتخار می کرد که از فداییان امیرالمومنین و از محافظین و خادمین حرم ایشان در نجف گردیده.
وقتی اخبار حمله تروریست ها را در سوریه شنید خونش به جوش آمد. دیگر تحمل جایز نبود. با چند نفر دیگر از دوستانش راهی سوریه شد و در گروه ذوالفقار مشغول فعالیت گردید.
همسر شهید مدافع حرم «غازی علی ضاوی» خطاب به رژیم صهیونیستی:
با کشتن ما، هر لحظه ما را قوی تر می کنید!
رویاهای زهرا کوچولو از هر واقعیتی، واقعی تره!
برشی از زندگی پس از شهادت شهید مدافع حرم «علی یزدانی» را اینجا ببینید
محمودرضا بیضائی، متولد آذر 1360 در شهر تبریز است. او از مربیان بچه های بسیج بود. بسیاری از بچه های پایگاه که دوره های آموزشی بسیج دانش آموزی و دانشجویی را پیش او گذرانده اند خاطرات جالبی از او دارند.
او برای دفاع از حرم های شریف و همراهی با یک تیم مستندساز به سوریه رفت و در روز یکشنبه 29 دی ماه 92 براثر انفجار یک تله به شهادت رسید.