
ولخرجی یک مدافع حرم برای ازدواجش!/ تا جوانیم باید جوانی کنیم
برای محمد همه چیز در جوانی خوش بود حتی شهادت! من اما میگفتم باید نوه نتیجههایمان را ببینیم! میگفت «پس کی شهید شوم؟» و هر دومان بلند بلند میخندیدیم...
مادری که پسرش را حبس کرد/مهاجری از «خاوران»
موقع رفتن همین که محمد رضا برای جمع کردن وسایلش رفت داخل اتاق در را بستم و گفتم: دیگر حق نداری بروی. یا در جنگ افغانستان هستی یا جای دیگر. من خسته شدم.
درخواست یک مدافع حرم از فرزندانش/ دعا کردم بابا شهید شود
از زیارت امام رضا که برگشتیم، محمدمحسن گفت «مامان دعا کردم بابا شهید بشه!»
گفتم «چرا؟» گفت «اگر شهید بشه بهتر از مُردنه!»
برادران خودشان را پسر خاله معرفی کرده بودند. یعنی من با نام (سکینه نوری) خاله مصطفی (بشیر زمانی) و مادر مجتبی (جواد رضایی) بودم. اسم پدرشان را هم گذاشته بودند جمعه خان.
حرفها را تکرار کنید!/ اگر بگویی نروم، میمانم
حسین اولین مرتبه بود که به خواستگاری میآمد. از آنجا که به شدت خجالتی و مأخوذ به حیا بود، وقتی میخواستیم به اتاق برویم، اجازه خواست که مادرش هم به اتاق بیاید و بعد راحت همه حرفهایش را مطرح کرد!
برای اینکه به ساختار و عملکرد تیپ فاطمیون بپردازیم ابتدا به گذشته این نیروها نظر می کنیم. در ابتدا هسته اولیه نیروهای نظامی افغان را مجاهدان افغانی سپاه محمد(ص) تشکیل میدادند.
آنها در افغانستان در زمان مبارزه با طالبان در خط مقدم بودند. همچنین نیروهای تیپ ابوذر که در زمان دفاع مقدس طبق فتوای جهاد حضرت امام در کنار رزمندگان ایرانی به دفاع از اسلام و ایران پرداختند.
بعد از گذشت سالها . . .
هنوز مدتی از شروع بیداری اسلامی در کشورهای عربی نمی گذشت که یکباره قواعد بازی عوض شد! در حالی که در تونس و مصر و یمن و بحرین و لیبی، مردم با دست خالی به مبارزه با سران فاسد خود می رفتند، در کشور سوریه . . .
پیوست : بخش جدیدی پیرامون زندگینامه و خاطرات شهدای مدافع حرم به بخش های این وب اضافه میشود.