طاقانک یکی از شهرهای استان چهار محال و بختیاری و در بخش مرکزی شهرستان «شهرکرد»واقع است. دهم بهمن 1391 ،این افتخار را کسب کرد که یکی از جوانان برومندش، در جریان دفاع از حرم حضرت زینب (س) در سوریه، شربت شهادت بنوشد. شهید علی عسگری متولد 1362 بود و امروز افتخار شهر خود و ستاره ای درخشان در آسمان مظلومیت تشیع است.

روی سنگ مزار این شهید بزرگوار جمله ای حک شده که نقل قولی از زبان خود اوست. «امیدوارم حضرت زینب (س) مرا به عنوان پاسدار حرم مبارکش و مدافع شیعیان مظلومش پذیرفته باشد». در ادامه گفتگویی با برادر این شهید را می خوانید:

ایشان بسیجی داوطلبی بود که علیرغم تمام موانعی که در این راه داشت، تمام این موانع را دور زد و از درآمد خودش که یک درآمد معمولی و کارگری بود، تمام هزینه ها را پرداخت کرد و به جبهه سوریه اعزام شد تا اینکه به شهادت رسید. ایشان به عنوان بسیجی داوطلب به سوریه رفتند و با نیروهای مدافع حرم تشکیل یک گردان دادند.



ده سال پیش از شهادت ایشان، ما منتظر شهادتش بودیم! در ابتدای حمله آمریکا به عراق، یک شب با هم داشتیم یک برنامه تلویزیونی می دیدیم که در آن نشان می داد که سربازان آمریکایی در عراق به زنان مسلمان و غیر مسلمان عراقی توهین میکنند. ایشان وقتی با این صحنه ها مواجه شد، تنش لرزید و اصلا دچار یک حالت عجیبی شد! این مسئله را در وصیت نامه اش نیز قید کرده است.

ایشان به من گفتند که برادر! رسول الله فرموده است که هرکس ندای کمک خواهی مسلمانی را بشنود و به فریاد او نرسد، مسلمان نیست! ما اسم خودمان را مسلمان گذاشته ایم و به این بی توجه هستیم. این را گفت و بلند شد. ده سال پیش ایشان به عراق رفت و در کنار گروه های شیعه به جنگ با آمریکا پرداخت. در عراق آر پی جی زن بود. تمام هزینه های اعزام و سفرش به عراق را نیز از هزینه شخصی خودش پرداخت می کرد.

علی معتقد بود که حکم جهاد و شهادتش را بلاواسطه از دست امام حسین (ع) دریافت کرده! صبح روزی که میخواست به جبهه سوریه اعزام شود، به مادرش گفت که وعده نهایی به من داده شده، امام حسین (ع) دیشب در خواب به من وعده جهاد و شهادت داده اند. همه کارها و حساب و کتاب هایش را انجام داد و تنها یک فیش حج تمتع داشت که به مادر و پدرشان داده و راهی سوریه می شود.

ایشان به خاطر ولایت راهی سوریه شد و یکی از خصوصیات بارز ایشان که در صدر تمام خصوصیات ایشان بود، ولایتمداری ایشان بود. ایشان در زمان فتنه در بندرعباس در پروژه ای عهده دار امور جوشکاری بود. وقتی مطرح شد که رهبری میخواهد در نماز جمعه حاضر شود و به بررسی نکاتی درباره فتنه بپردازد، ایشان از بندرعباس به تهران آمد و در نماز جمعه شرکت کرد. هنگامی که حضرت آقا در خطبه های نماز جمعه خطاب به حضرت ولیعصر فرمودند که مولای من! آقای من! جسم ناقصی دارم که آن را هم تقدیم به انقلاب میکنم، شهید عسگری به پهنای صورت اشک می ریخت و در جریان فتنه به یاری رهبر می شتابد. این یعنی دقیقا خود را با منویات آقا منطبق کردن. شهید عسگری هنگامی که صحبتهای آقا پخش میشد سکوت میکرد و سرتاپا گوش می شد به استماع کامل سخنان ایشان می پرداخت و دیگران را نیز به سکوت و گوش دادن ترغیب می کرد. اگر می خواهید بگویید که چه چیزی شهید عسگری را به اینجا رساند، باید بگویم که صداقت، ایمان، ولایتمداری و نماز شب های ایشان بود که وی را به این درجه رساند.




یادواره تجلیل از بازیگران سریال شهید بابایی از تلویزیون در حال پخش بود. من در خانه بودم و در حال نگاه کردن آن برنامه بودم. در همین هنگام بود که مجری برنامه گفت به احترام خانواده شهید بابایی بایستید، من نشسته بودم و به احترام ایشان و خانواده شان ایستادم. وقتی از جای خودم برخاستم، تلفنم زنگ زد! از سوریه تماس گرفته بودند و خبر شهادت آقای علی عسگری را به من دادند. ما ده سال بود انتظار شهادت او را می کشیدیم. شهادت در رفتار و چهره او نمایان بود. من پس از شنیدن این خبر خدا را شکر کردم. اگر جز این بود باید افسوس می خوردیم. اکنون هم خدا را شاکریم که شهیدی در راه خدا دادیم و برای شفاعت امیدواریم.




شهید علی عسگری در سن ۲۹ سالگی در نهم بهمن ۹۱ در سوریه، طی عملیات دفاعی در مقابل تکفیری های مزدور که قصد تخریب حرم حضرت زینب(س) را داشتند، به شهادت رسید. وصیت نامه شهیدی که از سرانجام شهادتش آگاه بود به شرح زیر است:

قسمتهایی از وصیت نامه شهید علی عسگری.

بسم الله الرحمن الرحیم...

من علی عسگری فرزند بهروز پس از سپاس خداوند عزوجل و نثار درود بر محمد و آل محمد شهادت میدهم که خدایی به جز خدای یگانه نیست شهادت می دهم که محمد (ص) پیامبر و آخرین فرستاده خداست شهادت می دهم که قرآن کتاب آسمانی و دستور زندگی من بود شهادت می دهم که علی (ع) که درود خدا بر او و خاندان پاکش باد مولا و ولی من بود.

اما اکنون که این وصیت نامه را می خوانید نمی دانم که خداوند مرگم را چگونه رقم زده است ولی تمام آرزویم و تلاش شبانه روزی ام بر این بوده که شامل آیه شهدا عند ربهم یرزقون باشم اما خدا می داند که برای شامل شدن بر این آرزو با تمام توان تلاش کرده ام، امید است که خداوند قبولم کرده باشد.

برادران و خواهران آیا نشنیده اید که رسول الله فرمود: هرکس ندای فریادخواهی مسلمانی را بشنود و به کمک او نشتابد مسلمان نیست؟ آیا ندای فریادخواهی ملت های مظلوم و مسلمان را نمی شنوید؟شاید تصور کنید که می گویم بیشتر از توان خود را هزینه کنید اما آیا به کمترین میزان نیز که حفظ حرمت و ابهت انقلاب و مملکت مان می باشد نمی توانید هزینه کنید؟ آیا اگر مقداری از مایحتاج زندگی بر ما کاسته شد باید سراسیمه شده به جان هم بیفتیم؟ عزیزانم راه را غلط نروید راه همان است که رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیه العظمی امام خامنه ای ما را بر آن هدایت می کند هوشیار باشید که دشمن ریشه ما را هدف گرفته، چشم دشمن را هدف بگیرید.

بنده همیشه آرزو داشتم که در زمان سید الشهدا بودم و در رکابش جهاد می کردم اما دیدم الان هم فرقی با آن زمان نمی کند شیعیان در سرزمین شام در ظلم و ستم هستند حتی بارگاه احیاگر عاشورا حضرت زینب کبری مورد تعرض لشکر کفر واقع شده الان که این وصیت نامه را می خوانید امیدوارم حضرت زینب (س) مرا به عنوان پاسدار حرم مبارکش و مدافع شیعیان مظلومش پذیرفته باشد.

برادران و خواهران به شما وصیت می کنم از رهنمودهای رهبر والا مقام و فرزانه امام خامنه ای راه را بجویید. برای مادیات زیاد خود را به زحمت نیندازید و قدری به فکر آخرت باشید این مشکلات به قول مرجع عالی قدر آیت الله بهجت که روحش قرین رحمت خدا باد گرفتاری های قبل از ظهور امام زمان برای مسلمانان می باشد.

عزیزانم اندکی صبر، سحر نزدیک است. اما همشهریان گرامی دوستان و آشنایان و اقوام در این مدت در زندگی فراز و نشیب های زیادی کشیده ام که غالبا بر اساس بعضی سوء تفاهم هایی بوده که بعضی عزیزانم مرتکب شده اند، همه شما را حلال میکنم اما تعدادی از شما نیز بر گردن من حق داشتید، با تمام توان و امکان تلاش کردم که رضایت شما حاصل شود و به نظر خودم توانستم بیشتر دین ها را ادا کنم و رضایت حاصل کنم اما آنهایی که بر گردن من حق دارند به یگانگی خدا سوگندتان می دهم که یا حلالم کنید یا از پدر و برادرانم بخواهید تا جبران کنند چون من قصدم بدی نبوده که دینی بر گردنم باشد.

وجودتان را شامل این حدیث کنید که می فرماید در روز قیامت منادی فریاد می زند کسانی که از خدا طلبکار هستند برخیزند، تعدادی از مردم بر می خیزند از آنها سوال می شود که شما چکار کرده اید که از خداوند طلبکارید؟ می گویند :ما بندگانش را بخاطر خدا حلال کردیم و اکنون از خدا طلبکاریم.

اما پدر و مادر عزیزم اگر خونم در راه خدا ریخته شد اندوهگین نباشید، شادی کنید که این آرزوی اولیای خدا بود آیا نه این است که همه دیر یا زود خواهند رفت؟ پس فقط صبر کنید و به یاد اهل بیت سید الشهدا سوگواری کنید و در آمرزش من هم دعا کنید

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

علی عسگری




سایت شهید : www.shahidasgari.com

سایت شهید علی عسگری توسط برادر بزرگوارشان مدیریت می شود.