ملازمان حرم 313 شهید :: ملازمان حرم 313
امروز : {شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳}

کتابخونه وب ملازمان حرم 313

در کتابخونه وب ملازمان حرم 313 کتاب های پیرامون موضوع مدافعان حرم در دسترس اند و میتوانید آنها را تهیه و خریداری نمایید.

شهید حرم

سایت شهید حرم سایتی جامعی پیرامون شهدای مدافع حرم است که در جهت شناساندن شهدای مدافع حرم فعالیت دارد.
میتوانید در این سایت اطلاعات مربوط به شهدا را مشاهده و همچنین از آنها استفاده کنید.

زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)

« ملازمان حرم 313 » وبی است برای معرفی شهدای مدافع حرم و نشان دادن اعتقادات استوار و صلابت مظلومانه خانواده‌های آنان؛ شهدای بر آمده از جغرافیای فکری سرزمینی انقلاب اسلامی با همه وسعت آن. از جان برکفان ایرانی گرفته تا مجاهدان عراقی و رزمندگان همیشه حاضر در صحنه حزب الله لبنان. از نبویون اهل سنت ایران گرفته تا فاطمیون و زینبیون افغانستانی و پاکستانی. « ملازمان حرم 313 » پا به عرصه وجود گذاشته است تا نقشی هرچند اندک را در حفظ میراث نسل جدید شهدا ایفا کند.
فرح بعد روضه

فرح بعد روضه

 * بسم رب الشهدا *

‍ظهربود که کلاسم تو دانشگاه تموم شد.
زنگ زدم به محمد گفتم بریم؟؟؟
گفت:من میخوام برم گلزارشهدا میای؟!
باهم راهی شدیم،تو راه که میرفتیم محمد شروع کرد به خاطره تعریف کردن از خودش ، از آموزش ، از شهدای مدافع حرم و...
نزدیک مزار شهید رسول خلیلی که رسیدیم ترمز زد 
گفت:بریم سر مزار  آقا رسول ...
علاقه شدیدی به شهید خلیلی داشت
یک شب وقتی برای اولین بار به هیئت ریحانه النبی رفتیم ...

 


عکس برای بنر

عکس برای بنر

تقریبا ۱۵ یا ۱۶ فروردین بود
بهش زنگ زدم که شب میریم فوتبال میای با ما؟ همیشه دوست داشت بدنش رو فرم باشه
هروقت هم که زنگ میزدم باهام میومد.
گفت:باشه.
ساعت ۱۲ بود که تموم شد.
رفتم رختکن دیدم گوشیش زنگ خورد، گوشی رو برداشت و رفت.
قبلش بهم گفته بود مهرداد اگه به این زودی بازم برم سوریه بهت یه مژدگانی خوب میدم
بعد اینکه برگشت ...

 


عقاب شهاب الدین

عقاب شهاب الدین

عید قربان سال ۹۴ بود

از قبل هماهنگ شده بود، و به اطلاع اهالی هم رسیده بود، که قراره روز عید قربان، محمدتقی با پاراموتور، در آسمان محل پرواز کنه.

اون روز همه ی اهالیِ با محبت شهاب الدین ، چشمشون به آسمان و پرواز محمدتقی جان بود.

همه یا روی پشت بام بودن، یا توی حیاطشون، و برای محمدتقی جان دست تکان میدادن

محمدتقی هم از بالا براشون گل و تکه های کوچک کاغذ که روش نوشته شده بود* عید قربان مبارک* میریخت.

...

 


قافیه باختن هم دارد ...

قافیه باختن هم دارد ...

بسمِ رَبِ الشُهَدا وَ قُلوبِ الصابِـریـن


او کجا و من کجا؟؟؟؟؟

بستم به نگاه حکیمانه ات امید.

دست مرا بگیر یا اَیُها الشَهید(قسمتی از دلنوشته ی شهید حسین معز در فراغ دوست شهیدش)


دهه هفتادی ها کمی دور و بَر مان را که بهتر نگاه کنیم هم سن و سال های ما با دو یا سه سال کم و زیاد، خوب بر آیه شریفه "السابِقونَ السابِقون" تحقق بخشیدند و با سرعت زیادی از جوار ما عبور کردند.

و اما من و شما شدید قافیه را باختـیـم ...

 


طرح/ مدافع حرم، شهید وحید فرهنگی والا

طرح/ مدافع حرم، شهید وحید فرهنگی والا

اینکه ما دست به شمشیر و زره ایستادیم سبب این است که این طایفه رهبر دارد نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت کشور ضامن آهوست،بزرگتر دارد وای اگر گرد و غباری به حرم بنشیند تیغ ما شوق٬ به انداختن سر دارد باید این شهر به آرامش خود برگردد که شب جمعه حرم روضه ی مادر دارد.

عطر شهادت فرزندان غیور ایران زمین این بار نه از خاکهای تفتیده جنوب بلکه از خرابه‌های شام و صحرای حلب به مشام می‌رسد.

تاریخ باید بداند دفاع از حرم عمه سادات حضرت زینب(س) دلیل نمی‌خواهد، راهنمایش دل است و بهانه‌اش هم دل و بیعت حسینیان زمان بیعتی است به‌رنگ خون که جلوه‌ای از این عهد و پیمان را پیکر مطهر شهدای مدافع حرم به تصویر کشیده‌اند.

 


صفای ظاهر،تماس عشق،وضو با خون و صفای باطن

صفای ظاهر،تماس عشق،وضو با خون و صفای باطن

چهار پنج ماهی هست که مصطفی رو میشناسم 

جوان خوش چهره و مهربان ، با یه ته ریش زیبا و چفیه دور گردنش که خیلی معصومیت چهره اش رو بیشتر کرده 

زن و زندگی رو رها کرده و برای دفاع از مقدساتش به جهاد اومده ...

این یکی دو ماه آخر خیلی روزا با همیم و صفا میکنیم

دیشب رفته بود آرایشگاه ؛وقتی برگشت خیلی خوشگل شده بود

بابچه ها حسابی اذیتش کردیم که چیه؟زیر سرت بلند شده وسط جبهه؟واز این حرفا 

خواستیم بخوابیم دیدم ...

 


ایثار حتی موقع خواب!

ایثار حتی موقع خواب!

روز دوم اردوی تاکتیکی رزم در کویر بودیم.
بعد از سپری کردن یک روز خیلی سخت و اجرای پیاده روی برد بلند، دم دمای غروب رسیدیم به نقطه پایانی پیاده روی.
دستور این بود که شب رو اونجا استراحت کنیم و صبح زود دوباره به پیاده روی ادامه بدیم. 
بعد از صحبت های مربیان تاکتیک، قرار شد هر کدام از بچه ها با کمک سرنیزه یا بیلچه زمین رو بکنه تا شب رو داخل اون بخوابه تا هم از سرما و طوفان شن کویر نجات پیدا کنه، هم خودش رو از دید دشمن فرضی پنهان کنه. 
بلافاصله بعد از اتمام صحبت های مربیان ...

 


می‌زنیم و مثل مرد می‌گیریم

می‌زنیم و مثل مرد می‌گیریم

در یکی از عملیات‌ها واقعا خیلی خاص بود.

یادم هست که به ما گفتند باید عملیات انجام بدهید.

شرایط منطقه به صورتی بود که در طول روز آنجا عملیات‌کردن واقعاً سخت بود.

دستور انجام عملیات در ساعت 10 صبح بود که صادر شد.

باید یک روستا را می‌گرفتیم.

من به شرایط اعتراض کردم و ...

 


غذای اضافه

غذای اضافه

من به عنوان مسئول ارکان گردان موقتا به آنجا رفتم و در بدو ورودم با بچه های باصفای شمال آشنا شدم که چند نفر آنها بعدا شهید شدند.

از جمله :شهید بریری،شهید بلباسی،شهید کمالی

یادمه در اوایل انتقالم به گردان با برادر مرصاد آشنا شدم بعد با شهید محمد بلباسی .

با اون صدای گرمش که صحبت میکردند؛وقتی که این شهید بزرگوار غذا را بین بچه ها تقسیم میکرد گاهی اوقات با ایشان به خط میرفتم.

برای رسیدن به خط باید در دو نقطه از جلوی چشم دشمن رد میشدیم؛گاهی اوقات دشمن شلیک میکرد اما به هدف نمیزد.

یک روز که رفتیم خط ...

 


ملازمان حرم فصل مادران قسمت هشتم «شهید امیر سیاوشی»

ملازمان حرم فصل مادران قسمت هشتم «شهید امیر سیاوشی»

مجموعه مستند ملازمان حرم / فصل مادران

قسمت هشتم / شهید مدافع حرم امیر سیاوشی

با روایتگری مادر محترم شهید امیر سیاوشی

و با اجرای سرکار خانم دکتر فضه سادات حسینی

پنجشنبه 30 فروردین ماه سال 1397

ساعت 20 از شبکه افق

 


صفحات سایت
از دیگر صفحات سایت ما نیز دیدن فرمایید !

محبوب ترین مطالب
  • غایب امروز کنکور کارشناسی ارشد سال ۹۵ + عکس

    جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ
  • طرح ختم قران مجید به نیت شهدای مدافع حرم (حتما شرکت کنید)

    پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ب.ظ
  • زیبای من خدانگهدار ...

    چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۹ ب.ظ
  • یادت باشد

    سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ب.ظ
  • آه جانسوز مادر شهید مدافع حرم

    چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ب.ظ
  • "عشق،حرم،موتورهزار"(تیزر)

    سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ
  • دوره سوم ختم جمعی قرآن کریم به نیت شهدای مدافع حرم(حتما شرکت کنید)

    چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ب.ظ
  • فیلم/ بی نیاز به توضیح

    يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ
  • من حبیب هستم

    جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ
  • بازگشت بابای امیرعلی...

    سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ
  • همّتِ مقاومت

    دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۱۹ ب.ظ
  • فیلم مستند ویژه شهید مهدی کوچک زاده(بخش سوم)

    دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۷ ب.ظ
  • بعضی ها داعش رو دوست دارند!!

    سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ
  • نماهنگ سپر

    چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ب.ظ
  • استخوان های مجیدم سوخته

    پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۱۰ ب.ظ
  • بخش پیامک
  • #1

    تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد.😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد. بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟چرا دیگه نمیری؟ لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم! بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟ کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه...خاطره ای از زبان خواهر شهید. #والعاقبة_للمتقین #مرتضی_مسیب‌_زاده

  • #2

    مادرم سر حسین آقا باردار بودن اما هیچکس ازین موضوع اطلاع نداشت. حتی نمیدونستیم جنسیت جنین چیه. یکروز مادر بزرگم تماس گرفتن و گفتن پسرشون یعنی عموی وسطی ما خواب دیده خدا به داداشش (پدر حسین)پسری عطا کرده و اسمش رو مختار گذاشتن. دومین اعزام حسین آقا به سوریه، وقتی بی قراری مادرمو دیدم، خواب عمو رو بهشون یادآوری کردم. گفتم یادتونه نام حسین رو تو خواب عمو مختار گذاشته بودین؟شاید حسین انتخاب شده خدا باشه برای انتقام خون اباعبدالله ولی تو این زمونه. این حرف تاثیر زیادی روی مادرم گذاشت و با خیال راحت تری حسین آقا رو راهی سوریه کردن،به امید اینکه پسرشون جزو منتقمین حسین(ع) باشه. خواب عمو بعد از شهادت حسین آقا تعبیر شد. مدافعان حرم در درجه اول منتقم خون اباعبدالله هستن که خودشون آخرین مدافع حرمشون بودن. به نقل از #خواهر_شهید 🌹 #شهید_حسین‌_معز_غلامی

  • دنبال کنندگان

    سفارش کتاب