از پدر و مادری افغانی در ایران به دنیا می آید. سال های نوجوانی او مقارن می شود با تهاجم شوروی به افغانستان. او عزم مبارزه می کند و در خاک افغانستان لباس جهاد می پوشد. پس از پنج سال درگیری و مجاهدت، با تنی رنجور از اصابت ترکش ها به ایران بازمی گردد، ازدواج می کند و این بار بعد از گذشت چند سال، زمانی که تروریست های تکفیری، سوریه را جولان گاه خودشان ساخته بودند؛ به صورت کاملا داوطلبانه به همراه سه تن از دوستانش به سوریه اعزام می شود.
او مجاهدت های بسیاری را نیز در این کشور در خاطره ها ثبت می کند و عاقبت در نزدیکی شهر حلب بر اثر گلوله ای که به قلب او اصابت می کند؛ به همراه یکی از معاونانش بال در بال ملائک می گشاید و به شهادت می رسد.
این عبارات مختصری بود از زندگی شهید مصطفی جعفری. حالا پای صحبت پدری می نشینیم که به رغم مصیبت جانکاه فقدان مصطفی، همچنان استوار و راسخ، آماده ی جهاد است و فرزند دیگرش را در جرگه ی مدافعان حرم قرار داده و خودش نیز قصد سفر جهادی دارد.
مهدی صابری یکی از شهدای افغانستانی مدافع حرم است. او فرمانده گروهان حضرت علی اکبر(ع) نیروی مخصوص تیپ فاطمیون بوده است. پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای تیپ فاطمیون همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) دراسفند ماه سال 93 با حضور گسترده مردم شهر مقدس قم از مسجد امام حسن عسکری (ع) به طرف آستان مقدس حضرت معصومه (سلام الله علیها) تشییع و در قطعه شهدای مدافع حرم بهشت معصومه (س) به خاک سپرده شد.
آخرین دست نوشته این شهید مدافع حرم در ادامه می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم. یا علی اکبر لیلا؛
عشقت میان سینه من پا گرفته * شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی * حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته * پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب * شش گوشه هم با نور تو ماوا گرفته