ملازمان حرم 313 همسر :: ملازمان حرم 313
امروز : {پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳}

کتابخونه وب ملازمان حرم 313

در کتابخونه وب ملازمان حرم 313 کتاب های پیرامون موضوع مدافعان حرم در دسترس اند و میتوانید آنها را تهیه و خریداری نمایید.

شهید حرم

سایت شهید حرم سایتی جامعی پیرامون شهدای مدافع حرم است که در جهت شناساندن شهدای مدافع حرم فعالیت دارد.
میتوانید در این سایت اطلاعات مربوط به شهدا را مشاهده و همچنین از آنها استفاده کنید.

زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست. (مقام معظم رهبری)

« ملازمان حرم 313 » وبی است برای معرفی شهدای مدافع حرم و نشان دادن اعتقادات استوار و صلابت مظلومانه خانواده‌های آنان؛ شهدای بر آمده از جغرافیای فکری سرزمینی انقلاب اسلامی با همه وسعت آن. از جان برکفان ایرانی گرفته تا مجاهدان عراقی و رزمندگان همیشه حاضر در صحنه حزب الله لبنان. از نبویون اهل سنت ایران گرفته تا فاطمیون و زینبیون افغانستانی و پاکستانی. « ملازمان حرم 313 » پا به عرصه وجود گذاشته است تا نقشی هرچند اندک را در حفظ میراث نسل جدید شهدا ایفا کند.
یادت باشد

یادت باشد

سر سفره که نشست گفت:«آخرین صبحونه رو با من نمی‌خوری؟!».

با بغض گفتم:«چرا این طور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!».

گفت:«کاش می‌شـد صداتو ضبط می‌کردم با خودم می‌بردم که دلم کمتر تنگت بشه».

گفتم:«قرار گذاشتیم هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می‌مونم منو بی خبر نذار».

با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم،

لحظه آخر ...

 


نوروز با کتاب یادت باشد

نوروز با کتاب یادت باشد

«یادت باشد» عاشقانه ترین اثر شهدای مدافع حرم ؛

به چاپ پنجاهم رسید.

گزارش ویژه اخبار شبانگاهی شبکه سوم سیما از پرفروش ترین کتاب سال 97

(در این گزارش از تصویر مربوط به وب ملازمان حرم 313 هم استفاده شده است)

 


ساعت به وقت رفتن

ساعت به وقت رفتن

ساعت به وقت رفتن
رفتن برای همیشه...
رفتن و دیگر روی تو را ندیدن!

۱۹ شهریور ۱۳۹۴ بود که چمدانت را دست گرفتی و راهی دیارِ غریب شدی.

خودم تو را رساندم. اصلا چمدانت را هم خودم بسته بودم. با وسواس تمام. دلم را هم بقچه پیچ کردم و کنارِ سجاده‌ی مادرت گذاشتم.

تو خوشحال بودی از اینکه بلاخره انتخاب شدی و من با بغض در گلو به تو لبخند می‌زدم.

تو راه نمی‌رفتی #روح‌الله 
انگار بال درآورده بودی و تمام طول مسیر را پرواز می‌کردی.
چشمانت برق می‌زد و همین من را می‌ترساند.

وقتی رسیدیم . . .

 


ماجرایی که رهبر انقلاب از کتاب یادت باشد تعریف کردند

ماجرایی که رهبر انقلاب از کتاب یادت باشد تعریف کردند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری به داستانی ویژه از یک شهید مدافع حرم، در کتابی که اخیرا خوانده‌اند اشاره کردند. ماجرایی که به اعتقاد رهبر انقلاب آن‌را باید در تاریخ ثبت کرد. کتاب «یادت باشد» روایت زندگی شهید حمید سیاهکالی‌مرادی، از زبان همسر این شهید گران‌قدر است.


* یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ ...

 



" ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ "

"هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است."

    امام علی (ع).غررالحکم و دررالکلم ص ۷۱

.

حق الناس

چندی پیش که حضرت آقا درخصوص اهمیت انتخابات صحبت می کردند،

واژه"حق الناس" رو بکار بردند.

خاطره ای به روشنی روزهای حضورش برایم مرور شد...

 



پاییز رو خیلی دوست داشت  ؛  تو پاییز عقد کردیم،
تو پاییز ازدواج کردیم  ،   تو پاییز رفتیم کربلا،
الحمدلله تو پاییز هم شهید شد

 



آبان ماه 1389 آقا محمد برای یک ماموریت چهل روزه خداحافظی کرد. منم طبق معمول همه نبودن‌ها  و ماموریت‌هایش برای چهل روز رفتم خونه مادرم.

این مدت گذشت ولی از آقا محمد خبری نشد و تماس‌هاش خیلی محدود شد. چند روز آخر دیگه تماس نگرفت ،‌ پنجاه و هفتمین روز . . .

 



شهید امیر سیاوشی شاه عنایتی دو سال با همسرش ریحانه قرقانی عقد کرده بودند عشق  و علاقه بین این دو آن قدر زیاد بود که همه آرزوها و برنامه‌های چند سال آینده زندگی شان را با هم چیده بودند. قرار بود اگر پسردار شدند اسمش محمدطاها باشد و دخترشان را نازنین زهرا بگذارند.
 
امیر مثل خیلی از تازه دامادها عاشق زن و زندگی‌اش بود اما درست در زمانی که می‌خواستند زندگی مشترکشان را زیر یک سقف آغاز کنند، همه داشته‌های دنیایی را رها کرد و در اعزام به سوریه شهید شد.

اکنون در این کلیپ که برگزیده ای از مستند ویژه شهید سیاوشی است ، رویاهای همسر شهید که خاکستر شدند را مشاهده می کنید.

 



شهید محمد حسین مرادی  26 شهریور 1360 در شهر تهران دیده به جهان گشود .این شهید بزرگوار جوانی مومن ، تحصیلکرده و کار بلد بود که سال 1392 در سوریه به شهادت رسید و پیکرش در امامزاده علی اکبر(علیه السلام) چیذر کنار شهیدان دفاع مقدس به خاک سپرده شد. 

در این کلیپ که برگزیده ای از مستند ویژه شهید مرادی است ، بخشی از صحبت های همسر شهید را مشاهده می کنید.

همسر شهید مرادی : " تو حیفی که همینطوری از دنیا بری ، باید شهید شی . . . "

 



سال 1392 بعد از تموم شدن امتحانات پایان ترم آقا محمد اولین مأموریتش در اون سال رو قبل از شروع ماه مبارک رمضان رفت. وقتی برگشت قبل از شبهای قدر بود، شب‌های قدر مارو می‌برد مسجد ارک و خودش می‌رفت هیئت موسی بن جعفر (ع). بعد از اتمام هیئت دوباره برمی‌گشت مسجد ارک.

آخرین شب قدر بعد از اتمام مراسم وقتی تو خیابان بهشت سوار ماشین شدیم گفتم: "تونستی برای قرآن سرگرفتن برسی؟

 


صفحات سایت
از دیگر صفحات سایت ما نیز دیدن فرمایید !

محبوب ترین مطالب
  • غایب امروز کنکور کارشناسی ارشد سال ۹۵ + عکس

    جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ب.ظ
  • طرح ختم قران مجید به نیت شهدای مدافع حرم (حتما شرکت کنید)

    پنجشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۵، ۰۲:۱۶ ب.ظ
  • زیبای من خدانگهدار ...

    چهارشنبه, ۶ آذر ۱۳۹۸، ۰۶:۳۹ ب.ظ
  • یادت باشد

    سه شنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۳۵ ب.ظ
  • آه جانسوز مادر شهید مدافع حرم

    چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۸:۰۹ ب.ظ
  • "عشق،حرم،موتورهزار"(تیزر)

    سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ
  • دوره سوم ختم جمعی قرآن کریم به نیت شهدای مدافع حرم(حتما شرکت کنید)

    چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۹ ب.ظ
  • فیلم/ بی نیاز به توضیح

    يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ
  • من حبیب هستم

    جمعه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۱۳ ب.ظ
  • بازگشت بابای امیرعلی...

    سه شنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ب.ظ
  • همّتِ مقاومت

    دوشنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۸، ۰۷:۱۹ ب.ظ
  • فیلم مستند ویژه شهید مهدی کوچک زاده(بخش سوم)

    دوشنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۷ ب.ظ
  • بعضی ها داعش رو دوست دارند!!

    سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۳ ب.ظ
  • نماهنگ سپر

    چهارشنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۱۴ ب.ظ
  • استخوان های مجیدم سوخته

    پنجشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۱۰ ب.ظ
  • بخش پیامک
  • #1

    تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد.😍 خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد. بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار، گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟چرا دیگه نمیری؟ لبخندحاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم! بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟ کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و بچه اش باشه...خاطره ای از زبان خواهر شهید. #والعاقبة_للمتقین #مرتضی_مسیب‌_زاده

  • #2

    مادرم سر حسین آقا باردار بودن اما هیچکس ازین موضوع اطلاع نداشت. حتی نمیدونستیم جنسیت جنین چیه. یکروز مادر بزرگم تماس گرفتن و گفتن پسرشون یعنی عموی وسطی ما خواب دیده خدا به داداشش (پدر حسین)پسری عطا کرده و اسمش رو مختار گذاشتن. دومین اعزام حسین آقا به سوریه، وقتی بی قراری مادرمو دیدم، خواب عمو رو بهشون یادآوری کردم. گفتم یادتونه نام حسین رو تو خواب عمو مختار گذاشته بودین؟شاید حسین انتخاب شده خدا باشه برای انتقام خون اباعبدالله ولی تو این زمونه. این حرف تاثیر زیادی روی مادرم گذاشت و با خیال راحت تری حسین آقا رو راهی سوریه کردن،به امید اینکه پسرشون جزو منتقمین حسین(ع) باشه. خواب عمو بعد از شهادت حسین آقا تعبیر شد. مدافعان حرم در درجه اول منتقم خون اباعبدالله هستن که خودشون آخرین مدافع حرمشون بودن. به نقل از #خواهر_شهید 🌹 #شهید_حسین‌_معز_غلامی

  • دنبال کنندگان

    سفارش کتاب