برای اینکه به ساختار و عملکرد تیپ فاطمیون بپردازیم ابتدا به گذشته این نیروها نظر می کنیم. در ابتدا هسته اولیه نیروهای نظامی افغان را مجاهدان افغانی سپاه محمد(ص) تشکیل میدادند.
آنها در افغانستان در زمان مبارزه با طالبان در خط مقدم بودند. همچنین نیروهای تیپ ابوذر که در زمان دفاع مقدس طبق فتوای جهاد حضرت امام در کنار رزمندگان ایرانی به دفاع از اسلام و ایران پرداختند.
بعد از گذشت سالها، این جمع برای تجدید خاطره آن دوران، هیئت مذهبی تشکیل داده و جمعه هر هفته دعای ندبه برگزار می کرد. با آغاز تجاوز به خاک سوریه، در اولین نوبت، یک گروه 22 نفری از رزمندگان افغان به این کشور اعزام شدند.
به مرور که حریم اهل بیت با خطر مواجه شد، تقریباً چهل گروه به استعداد دو هزار نفر به سوریه اعزام شدند. بعد هم این نیروها در غالب یک تیپ رزمی به نام فاطمیون سازماندهی شدند.
مسئول فرهنگی تیپ ادامه می دهد : علت نامگذاری این تیپ به نام مقدس فاطمیون، فدایی بودن حضرت زهرا (س) برای ولایت است. خدا را شکر همه مدافعان حرم ما را به نام بی بی دوعالم حضرت زهرا (س) می شناسند؛ همان بانویی که در راه دفاع از ولایت، تازیانه را به جان خرید و سیلی به صورتش خورد و پهلوی او را شکستند.
عجیب است که اکثر مجروحین ما نیز از ناحیه بازو و کتف مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و این حاکی از آن است که نوکر از ارباب خود نشان دارد. تعدادی از نیروهای ما در عملیات، توسط داعش سر از تنشان جدا می شود و خیلی ها مفقود می شوند که مادر بعضی از این شهدای مفقود از من می خواهند تا مشتی خاک از مقتل فرزند شهیدشان برای آ نها ببرم.
تعدادی از مجاهدین نیز وصیت می کنند که در صورت شهادت، پیکر آ نها را بازنگردانند و در نزدیکی حرم حضرت زینب (س) به خاک بسپارند. شهدای فاطمیون عاشق اهل بیت(ع) بودند و رفتند تا دوباره اسارت اهل بیت (ع) تکرار نشود.
وی خاطرنشان کرد: نیروهای تیپ فاطمیون چندین غربت را تجربه کردند. مهاجرت به جمهوری اسلامی و دوری و آوارگی از وطن. بعد مهاجرت به سوریه به خاطر دفاع از حرم اهل بیت وکمک به شیعیان.
حضور تیپ فاطمیون در سوریه حامل این پیام است که برای فاطمیون مرزهای جغرافیایی معنایی ندارد و رزمندگان این تیپ هرکجا شیعیان و محبان اهل بیت(ع) درخطر باشند، فرقی نمی کند سوریه باشد یا عراق یا یمن به یاری آنها می شتابد. این پیمانی بود که همه فاطمیون با خون خود امضا کردند که تا آخرین قطره خونشان پای این پیمان هستند.
اما نیروهای این تیپ در تمامی عملیات ها حضور دارند. جای شهیدان فاتح، توسلی ها و یا اسماعیلی که سر از تنش جدا شد، خالی است. مدافعین تیپ فاطمیون تا کنون صدها شهید و اسیر و مجروح تقدیم کرده اند و شجاعانه در راه دفاع از حرمین آماده جانفشانی هستند.

اما یکی از مدافعان غریب تیپ فاطمیون شهید رضا اسماعیلی است. آقارضا داستان جالبی دارد. او یک جوان افغانی ورزشکار بود. عشق ساخت بدن. ژست می گرفت و عکس می انداخت و عکس های بدن رزمی کار و ساخته شده اش را می گرفت و به دوست و آشنا نشان می داد و پز می داد.
آقارضا کارگر بود. مثل بیشتر مهاجرین افغانستانی و مثل بیشتر آنها با غیرت کار می کرد. بعد هم تحصیلاتش را ادامه داد. گذشت و گذشت تا ماجرای سوریه پیش آمد. اوایل بی تفاوت بود، هنوز خبری نبود، اما کم کم توجهش جلب شد. تا اینکه یک روز شنید حرم خانم زینب(س) را در دمشق تهدید کرده اند. گفته اند خرابش می کنیم و جسارت می کنیم و تا نزدیکی هایش هم رسیده اند.
نمی دانم شاید سر ساختمان بود، شاید هم باشگاه، شاید هم پیش همسر تازه عروسش... اما طاقت نیاورد. بلند شد و رفت.
چه کار می کرد؟ می نشست و نگاه می کرد؟ هر روز خبرش را می شنید که حرم عقیله بنی هاشم را تهدید می کنند. آقارضا رفت به سوی جهاد. اما یک عادت داشت بدون سربند «یا علی ابن ابی طالب » به رزم نمی رفت. عشقش همین یک سربند بود و با همین سربند هم در یک نبرد نابرابر اسیرش کردند.
رضا در نبرد با تکفیری ها نمونه نداشت. شجاعت از سر و رویش می بارید. بسیاری از دشمنان را به جهنم فرستاده بود.

در نبرد آزادسازی شهرک شیعه نشین زمانیه، بسیار شجاعانه جنگید و بعد هم اسیر دست پیروان یزید شد! هنوز ساعتی از اسارت رضا اسماعیلی نگذشته بود که در شبکه های مجازی تصاویر او پخش شد!
دشمنان اهل بیت(ع) و فرزندان معنوی شمر با یاران اهل بیت چه می کنند؟! دوباره همان اتفاق تکرار شد. سر بریده رضا بر دستان این قوم بدکار می چرخید. و آنها در کنار پیکر رضا شادمان بودند...
دوستانش عملیات را ادامه دادند و شهرک آزاد شد و پیکر رضا به دست آمد، اما سر بریده اش نه!
چند ماه بعد، پسر رضا به دنیا آمد. محمدرضا هرگز پدر را ندید اما خواهد فهمید که پدرش سر داد تا بار دیگر حریم اهل بیت به اسارت نرود.

محمدرضا اسماعیلی